۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۲

فیلم‌سازی در پاکستان با بودجه صفر

تحلیل مقاله دکتر احمد بلال
فیلم‌سازی در پاکستان با بودجه صفر

سینمای پاکستان از آغاز استقلال، میراث سیاست‌های استعماری بریتانیا را به دوش کشید؛ سانسور ایدئولوژیک و کنترل شدید محتوا. افزون بر آن، دین به‌عنوان ابزاری برای طرد سینما معرفی شد و وزیر صنعت در ۱۹۴۹ آشکارا فیلم‌سازی را «کاری برای کفار» نامید. چنین نگرشی سینما را به حاشیه راند و مانع از تبدیل آن به «هنر ملی» شد.

مقاله دکتر احمد بلال با عنوان «فیلم‌سازی در پاکستان با بودجه صفر» به بررسی تاریخی، اجتماعی و فناورانه سینمای پاکستان می‌پردازد و تجربه‌ای عملی در ساخت فیلم با تلفن همراه را مستند می‌سازد. نویسنده از یک پرسش بنیادین آغاز می‌کند: چرا سینما در پاکستان همواره به چشم «کسب‌وکاری آلوده» دیده شده و هیچ‌گاه جایگاه هنری و ملی نیافته است؟ پاسخ او در دو سطح ارائه می‌شود: نخست، استمرار سیاست‌های سانسور استعماری و تداوم نگاه منفی مذهبی ـ سیاسی به سینما؛ دوم، ضعف نهادی و نبود حمایت‌های قانونی و اقتصادی که مانع صنعتی شدن سینمای پاکستان شد. با ورود رسانه‌های نوین و تحول دیجیتال پس از ۲۰۰۲، زمینه‌ای برای شکل‌گیری «سینمای نوظهور» فراهم شد که از ابزارهای ارزان و شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برد. فیلم کوتاه «سوهنی دهرتی: داستانی نادرست» نمونه‌ای تجربی از این مسیر است که نشان می‌دهد تلفن همراه می‌تواند ابزار تولید، توزیع و آموزش فیلم‌سازی مستقل باشد. مقاله در نهایت استدلال می‌کند که آینده سینمای پاکستان در گروی هم‌گرایی فناوری‌های دیجیتال، آموزش مردمی و حمایت‌های نهادی از صنایع خلاق است.

تحلیل در چندین سطح

۱.  ریشه‌های تاریخی و فرهنگی

نویسنده نشان می‌دهد که سینمای پاکستان از آغاز استقلال، میراث سیاست‌های استعماری بریتانیا را به دوش کشید؛ سانسور ایدئولوژیک و کنترل شدید محتوا. افزون بر آن، دین به‌عنوان ابزاری برای طرد سینما معرفی شد و وزیر صنعت در ۱۹۴۹ آشکارا فیلم‌سازی را «کاری برای کفار» نامید. چنین نگرشی سینما را به حاشیه راند و مانع از تبدیل آن به «هنر ملی» شد.

۲.  سینمای تثبیت‌شده: رشد و افول

دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شاهد شکوفایی ژانر «ماسالا» و اوج نسبی سینمای پاکستان بود. با این حال، فقدان آموزش رسمی، نبود قانون مالکیت فکری و بی‌توجهی دولت به سرمایه‌گذاری، باعث شد این رشد به ثبات نرسد. در نتیجه، سینمای پاکستان هیچ‌گاه به صنعت واقعی بدل نشد و با تغییر ذائقه مخاطبان رو به افول گذاشت.

۳.  تقابل «تجارت» و «هنر»

تحلیل مقاله آشکار می‌سازد که فیلم‌سازان سینما را عمدتاً تجاری و نه هنری می‌دیدند. فقدان نگاه فرهنگی موجب شد سینما قادر به بازنمایی هویت جمعی و روایت ملی نباشد. نبود حتی یک فیلم ملی در سال ۲۰۱۲ نشانه بارز این بحران فکری و نهادی است.

۴.  رسانه‌های نو و «سینمای نوظهور»

قانون آزادی رسانه‌های ۲۰۰۲ و ورود فناوری دیجیتال به سینمای پاکستان نقطه عطفی بود. گسترش شبکه‌های تلویزیونی و ابزارهای دیجیتال موجب ورود موضوعاتی چون «جنگ علیه ترور» و «تبعیض‌های مذهبی و سیاسی» به سینما شد. این مرحله را می‌توان آغاز سینمای نوظهور دانست که تولید را مردمی‌تر و کم‌هزینه‌تر ساخت.

۵.  تجربه عملی: سوهنی دهرتی؛ داستانی نادرست

این فیلم دو دقیقه‌ای، با هزینه‌ای کمتر از ۱۰ دلار و بر پایه داوطلبی و شبکه‌های اجتماعی ساخته شد. روایت این تجربه نشان می‌دهد:

  • تلفن همراه می‌تواند کل چرخه تولید تا توزیع را پوشش دهد.
  • قواعد پایه‌ای فیلم‌سازی (مانند قاعده ۱۸۰ درجه و تداوم) حتی در قالب موبایلی قابل آموزش و تمرین‌اند.
  • مشارکت جمعی و پشتیبانی محلی جایگزین سرمایه‌گذاری سنگین شد.

۶.  توزیع و رسانه‌های اجتماعی

نویسنده نشان می‌دهد که بارگذاری فیلم در شبکه‌های اجتماعی تقریباً بی‌هزینه و بدون ریسک مالی است. اما توزیع همچنان با چالش سانسور مواجه است؛ نمونه‌های مسدودسازی یوتیوب (۲۰۱۲) یا بستن صفحات هنری در فیسبوک نشان می‌دهد که آزادی در پاکستان نسبی و شکننده است.

۷.  بُعد آموزشی و پرورش نسل جدید

فیلم‌سازی موبایلی با برگزاری کارگاه‌ها در دانشگاه‌های پاکستان، به ابزار آموزشی تبدیل شد. نویسنده مقایسه‌ای میان موبایل و VHS در دهه ۱۹۸۰ ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که فناوری دیجیتال آموزش فیلم‌سازی را ساده‌تر و گسترده‌تر ساخته است. دانشجویان اکنون می‌توانند با ابزار ساده روایت‌گری را تمرین کرده و مهارت‌های سینمایی خود را پرورش دهند.

۸.  محدودیت‌ها و آسیب‌ها

مقاله واقع‌بینانه بر نقاط ضعف نیز تأکید دارد: خطر غلبه آماتوریسم، محدود ماندن روایت‌ها به بستر بومی، و تداوم فشارهای نهادی بر توزیع. بنابراین، فیلم‌سازی با بودجه صفر فرصت است اما درمان قطعی نیست.

۹.  نتیجه‌گیری و پیام راهبردی

نویسنده بر این نکته پای می‌فشارد که فناوری به‌تنهایی کافی نیست؛ دولت و نهادهای آموزشی باید با حمایت از پروژه‌های کوچک، جشنواره‌ها و کارگاه‌های آموزشی، سینمای مستقل و مردمی را تقویت کنند. در غیر این صورت، سینمای نوظهور نیز ممکن است مانند گذشته در برابر سانسور و ضعف نهادی فرسوده شود.

جمع‌بندی

این مقاله هم یک پژوهش انتقادی تاریخی است و هم یک راهنمای عملی آموزشی. دکتر احمد بلال با ترکیب تجربه شخصی، تحلیل نهادی و نظریه‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که آینده سینمای پاکستان نه در استودیوهای پرهزینه، بلکه در تلفن‌های همراه جوانان نهفته است. در عین حال، هشدار می‌دهد که بدون تغییر نگرش سیاست‌گذاران و ایجاد بسترهای حمایتی، این ظرفیت بالقوه به بالفعل تبدیل نخواهد شد.

https://pu.edu.pk/images/journal/english/PDF/15_LIV_Jan_18.pdf

https://www.youtube.com/watch?v=wyep0RMXmp8

کد خبر 25236

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =